او رو به خريسوفوس نموده
با لحن طعنه افزود: «وقتى كه صحبت دزدكى به ميان آورده ام، تو اى مرد اسپارتى، چنانكه
شنيده ام از عهد طفوليت با پيشه دزدى سروكار داشته اى و در نزد شما سرقتِ قرين موفقيت
مايه افتخار به شمار مي رود؛ ولى اگر لابد مهارتى در اين كار نباشد آنكس كه دستگير
شود مكافات خواهد كشيد. اينك وقت آن فرا رسيده است كه هنر و مهارت خويش را نشان بدهى؛
پس ما را بوسيله فن دزدى ماهرانه خود چنان همراهى كن كه دستگير و مجازات نشويم.» خريسوفوس
اين طعنه را به وجهى خوشآيند تلقى كرد و به همان لحن پاسخ داده گفت: «شما اهالى آتن نيز
در كار دزدى مهارت داريد و بزرگترين دزدان شما سرشناسانى اند كه مقامات بالا را در
دست دارند؛ بنابراين براى تو هم فرصتى عالى پيدا شده است كه نتيجه درسى را كه در وطن
آموخته ای به ما نشان دهى.»
در جلسه بیست و چهارم آبان، کتاب آناباسیس از گزنفون مورد نقد و بررسی قرار گرفت. آنچه در پی می آید خلاصه روایت ها و برداشت های حاضران است از آنچه خوانده بودند.
الف:
در جلسه بیست و چهارم آبان، کتاب آناباسیس از گزنفون مورد نقد و بررسی قرار گرفت. آنچه در پی می آید خلاصه روایت ها و برداشت های حاضران است از آنچه خوانده بودند.
الف:
- من اصلا نمی دانستم
شخصی به اسم کوروش کوچک وجود داشته است. شخصیت مادرش که خیلی قدرتمند و باسیاست
بوده برایم جالب بود.
ب:
- ترجمه خوبی
نبود. اشتباه دستوری زیاد داشت که در فهم مطلب سکته ایجاد می کرد.
- شروعِ کتاب،
چون تعداد افرادی که وارد داستان می شوند و به تبع آن تعداد اسامی خیلی زیاد است می تواند برای آنهایی جالب
باشد که یا تاریخ خوانده اند و یا می خواهند در مورد آن دوره تاریخی تحقیق کنند.
- نویسنده تنها از
جنبه نظامی به شخصیت کوروش نگاه کرده است. «بزرگی» را فقط در یک سطح خاصی دیده؛
اینکه او را خیلی بخشنده نشان داده؛ اما مساله اصلی این است که این همه بذل و
بخشش از بیت المال بوده؛ یا وقتی از مزرعه ای رد می شدند مزرعه را می سوزاندند که
بعدیها نتوانند از آن استفاده کنند؛ اما در این میان زندگی هایی که
نابود می شوند مغفول می مانند.
- بعضی از شخصیت
هایی که در داستان معرفی می شوند ذاتا
جنگجو بوده اند. مثلا یکی از آنها پولی که به دست می آورد به جای اینکه صرف خودش
کند صرف جمع آوری سپاه برای جنگ می کند.
- اولین و طبیعی
ترین واکنش نسبت به خشونت، خشونت است؛ دفاع خیلی طبیعی است. این روزها شخصیتی مثل گاندی که کلا جنگ و خشونت را نفی کند خیلی کمیاب است؛ اما با این وجود در این دوره
تاریخی مظلومین نادیده گرفته می شده اند.
پ:
- من سعی کردم کتاب
را به زبان انگلیسی بخوانم؛ چون آناباسیس روایت تاریخ ایران از دید خارجی هاست
و برای همین هم بهتر است که به زبان اصلی خوانده شود. (هر چند انگلیسی زبان اصلی کتاب نیست). محتوای کتاب مرا درگیر نکرد
چون تاریخ ایران باستان برای من سوال نیست؛ این متن از این جهت برایم جالب است که
ذهنیت غربی را نسبت به ایران ساخته است.
- متن جذابیت هایی
به لحاظ نظامی داشت؛سربازانی که فقط برای پول می جنگند؛ مثل عراق امروز که چون
ارتشش به کشور احساس تعلق نمی کرد نتوانست دوام بیاورد ولی در جاهایی که سربازان
احساس تعلق می کنند ماجرا متفاوت است و سرنوشت عوض می شود.
- خواندن متون
تاریخی به آدم این احساس را می دهد که نگاه تاریخیِ بی طرف نمی تواند وجود داشته
باشد. با وجود اینکه برخی معتقدند که نگاه غیر ایدئولوژیک می تواند بی طرف باشد.
مثلا هیچ گاه نمی گویند تسخیر آمریکا به دست انگلیس؛ می گویند کشف آمریکا به دست
انگلیس. در حالیکه آمریکا قبل از ورود انگلیسی ها پرجمعیت بوده و تمدنی غنی داشته،
فرانسه و انگلیس در اروپا در مورد آمریکا تصمیم گرفته اند. یا داستان دو میلیون
آلمانی که در اردوگاه های کار اجباری روسیه در سیبری گم شدند یا میلیونها آدمی که
در الجزایر به دست فرانسوی ها کشته شدند، چون روایت کننده ها قدرتمند بودند به
اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفته است.
- اینکه ما فکر می
کنیم که در قدیم جنگ و خشونت زیاد بوده و امروز کم شده، به لحاظ آماری غلط است. میزان
کلی جنگ و خشونت تغییر زیادی نکرده است. امروزه هم بخش زیادی از بودجه جوامع صرف
ارتش می شود که کارش کشتن و تخریب کردن است. امروزه اینقدر جنگ و خشونت مورد
انتقاد واقع شده است که بعضی وقتها کارکرد اصلی اش که تامین امنیت است به فراموشی
سپرده می شود. در واقع می توان گفت که فوبیای جنگ فوبیای خوبی است و مانع
بروز جنگ می شود؛ مثلا روسیه از ترس موشک های آمریکا به اروپا حمله نمی کند. باید
توجه داشته باشیم که خشونت گریزی زیاد هم ممکن است بشر را دچار خشونت شدیدتر کند. اگه
همه بخواهند از جنگ فرار کنند مشکل پیش می آید؛ مشکلی مثل داعش. مرز دفاع و حمله
خیلی باریک است.
ت:
- به نسبت کتابهای
هفته های گذشته جالب نبود. کلا گزنفون خیلی معروف است و در دانشکده ها زیاد از او حرف می زنند و همین انتظار آدم را زیاد می کند؛ اما وقتی کتاب را می خوانی
انتظاراتت برآورده نمی شود.
- بهترین کتاب او
کوروش نامه است که جوابی بوده به جمهور افلاطون؛ چون هر دو شاگرد سقراط بوده اند و
رقابت داشته اند. گزنفون کوروش را به عنوان پادشاه نمونه و کسی که می تواند برای
دیگر پادشاهان الگو باشد انتخاب کرده است.
- جاهای داستان
وارَش را خیلی دوست داشتم.
- آناباسیس به
یونانی یعنی صعود، بالارفتن: شرح بالا رفتن سربازان از جلگه های دجله و فرات به
سمت کوههای آناتولی.
- انتظار داشتم مثل
سفرنامه ها در طول داستان به هر منطقه ای که می رسند مردم و سرزمین ها را توصیف
کند اما نکرده بود.
- اینکه کوروش در
مراسم قربانی برای زئوس شرکت کرده جالب بود. زئوس خدای یونانی بوده ولی با وجود
اینکه خدای او کس دیگری بوده اما در مراسم آنها شرکت کرده و اصرار نکرده که برای خدای خودش قربانی کنند.
- «تیسافرن» یک شخصیت
تیپیک ایرانی است: سرلشگرهای یونانی را با خدعه و نیرنگ می کشد و ده هزار سرباز بدون
رهبر می مانند و اینجا گزنفون رهبری را به دست می گیرد. او وقتی رهبر شد همه کارها
را با رای گیری پیش برد.
- مقاومت سربازان
جالب بود. آنها بیشترین تلفات را به خاطر سرما دادند چون در ماه دسامبر به کوهستان
رسیدند.
- سوزاندن مزارع
پس از عبور یک تاکتیک جنگی است که در همه جای دنیا رایج است.
- قدمت کتاب 2400
سال است. این کتاب بود که باعث شد اسکندر بتواند راه دسترسی به ایران را بشناسد و
منزل به منزل بیاید و ایران را فتح کند. در واقع کتاب راهنمای اسکندر بود از بابل
به شوش و بعد به پاسارگاد.
- عده ای معتقدند
که این کتاب اسطوره شکست ناپذیری هخامنشی
را شکسته است: اینکه ده هزار خارجی بروند تا قلب امپراطوری هخامنشی و بعد زنده
بمانند و برگردند؛ این باعث شد صد سال بعد اسکندر و همراهانشان فکر کنند که فتح
این امپراطوری شدنی است.
ث:
- چیزی که در این
کتاب جالب بود نقش تاریخ نگار بود. همه می گویند که تاریخ را کسانی که پیروز شده
اند می نویسند. در حالیکه انگار کسی که تاریخ را نوشته خودش را پیروز نشان داده
است. در واقع آن چیزی که ثبت می شود با چیزی که اتفاق می افتد متفاوت است. یونانیها
با قدرت نوشتنشان در جنگ هایی که حتی در آنها شکست خورده اند خود را پیروز نشان
داده اند.
- خودمحوری که در
تمام تاریخ نگاری های یونانی هست و باعث می شود که نگاهی که به آن دوره هست و
مبنای نگاه امروز ماست درست نباشد در این
کتاب خودش را خیلی نشان می دهد.
- احساس می کنم که
دیدها به این ماجرا یک طرفه است. ما چون نگاه طرف مقابل را نداریم نمی توانیم درست
قضاوت کنیم؛ نمی توانیم مقایسه کنیم. البته نوشتار طرف مقابل هم حتما وجود داشته
اما از بین رفته و به دست ما نرسیده است. درسی که از این کتاب می گیریم این است که
نباید به هر کتاب تاریخی اعتماد کنیم و باید با دید تردید و پژوهش به آنها نگاه
کنیم؛ چون نویسنده ها می خواستند نقش خودشان و ملتشان را بیشتر و پررنگ تر نشان دهند.
- در قضاوت هایمان
باید تفاوت قائل شویم بین گفتمان حاکم و روایت های مختلف تاریخی.
- در دموکراسی
یونانی فقط مردهای آزادی که مالیات می دادند حق رای داشتند. در این ماجرا هم تا
زمانی که که سران حضور داشتند رای گیری
نبود؛ اما وقتی همه هم سطح شدند و گزنفون رهبری را به دست گرفت برای تصمیم گیری از
رای گیری استفاده کرد.
- پریزاد، مادر
کوروش کوچک، در کل مسائل دربار دخالت می کرده و آنقدر روی اردشیر قدرت و نفوذ
داشته که به او اجازه نمی دهد برادرش را بکشد.
- اصلیت شخصیت
تیسافرن متعلق به منطقه ای جزو امپراطوری ایران اما در نزدیکی یونان بوده است.
پیشنهاداتی برای مطالعه بیشتر در این زمینه:
پیشنهاداتی برای مطالعه بیشتر در این زمینه:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر